حاج آقا محمدی متولد سال ۶۳ زنجان است و حالا از 40 سالگی عبور کرده، اما آنقدر شوخمزاج و متواضع است که همان اول کاری میگوید: «چون کسی نبوده، من برگزیده شدم!»
او بعد از اینکه دوره دبیرستان را تمام کرده، وارد حوزه علمیه قم شده و مدتی تحصیلات حوزوی را ادامه داده است، اما همه اینها جایی اهمیت پیدا میکند که میبیند در شهر و دیارش، کمتر به دعاخوانی میپردازند؛ در حالی که مردم از مناجاتخوانی لذت میبرند و خوششان میآید.
خودش میگوید: «شبی در هیأتی در قزوین، حاج مهدی سلحشور مناجات خواند. اگر اغراق نباشد ۳۰۰ بار نوار کاست آن شب را گوش دادم و لحن او را تقلید کرد. تا جایی که خیلیها به من میگفتند صدایت مثل حاج مهدی سلحشور است. من استاد کلاسیک مناجاتخوانی ندیدم و به هیچ کلاسی هم نرفتم، اما محدودیتهایی در شهرستان خودمان و حتی در پهنه استانهای آذریزبان حاکم است، مرا اذیت میکرد که چرا با وجود این همه شاعر خوب، شعر مناجاتی در این استانها نداریم؟ حتی مداحهای بزرگ آذریزبان، مثل حاج مهدی رسولی کمتر از اشعار ترکی مناجاتی استفاده میکنند.»
او در ادامه کار، اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی، حاج مهدی سلحشور و حاج سعید حدادیان را گوش میداده و با خودش زمزمه میکرده است. بعضاً همین شعرها را اجرا میکرده و گاهی اشعار مناسب مناجاتخوانی را از اینترنت انتخاب میکرده تا در یکی از شبهای قدر شهرشان زنجان و در مدرسه امام صادق علیهالسلام حوزه علمیه بخواند.
استقبال از این مراسم به قدری بوده که سایر شبهای قدر و در دیگر مناسبتها مثل عرفه، خواندن دعا را به او بسپارند. استفاده از حکایات، تسلط بر متون عربی دعا و ارائه ترجمه لفظی در انتخاب او به عنوان مناجاتخوان اثرگذار بوده است. طبیعی است کسی با این سطح از تسلط میتواند مخاطب جوان را به خوبی جذب کند، اما آنچه شرایط را بهتر از قبل کرده، خاطره حضور در مجلسی است که ایرانیهای مقیم برلین ترتیب دادهاند.
محمدی در این باره میگوید: «سال ۹۳ من به برلین آلمان دعوت شدم. مردی آنجا به من گفت: «از عبد خدا (امام حسین علیهالسلام) خواندی، اما از خود خدا نخواندی. نگذار خدا اینقدر مظلوم بماند. روضه خدا را هم بخوان.»
مناجات، یعنی نجوا و در گوشی حرف زدن. اینکه مردم را به سمت خلوت کردن با خدا سوق بدهیم، یکی از ظرایف آن سفر است که این دعاخوان برگزیده را به وقت گذاشتن در این حوزه تشویق کرده است.