ازدحام بوسه

برگزیده اولین مهرواره هوای نو - سال 1400-1401

ازدحام بوسه

ازدحام بوسه

شایسته تقدیر

کتاب هیأت / جایزه کتاب سال عاشورا / مستندنگاری و روایت

اولین مهرواره هوای نو - سال 1400-1401

کتاب ازدحام بوسه، نویسنده: نرگس مقصودی، ناشر: نیستان

«ازدحام بوسه» روایتی زنانه از پیاده‌روی اربعین

کتاب «ازدحام بوسه» اثری سفرنامه از نرگس مقصودی که نشر نیستان چاپ و روانه بازار کتاب کرده است. این کتاب در رشته مستندنگاری و روایت بخش کتاب سال عاشورا حائز عنوان شایسته تقدیر شده است.

مقصودی این کتاب را برپایه نخستین تجربه خود از سفر پیاده‌روی اربعین حسینی منتشر کرده است. سفری که در سال‌های اخیر با وجود همه‌گیر شدنش در میان بخشی وسیع از جامعه ایران، به دلیل تنوع در انجام و اتفاقات پیش روی آن از جذابیت زیادی برای روایت برخوردار بوده است.

«ازدحام بوسه» با وجود در اختیار داشتن راوی زن در دام سانتی‌مانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت حس‌برانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع می‌شود. از آنچه او طلبیده شدن عنوان کرده است و در ادامه شرحی است پرتعلیق از آنچه بر او برای جمع کردن اسباب و آلات سفر رفته است و فراهم کردن مقدمات مالی و غیر مالی آن.

نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح سفرش نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیاندازد و برای مخاطب روایتی جذاب‌تر از یک گزارش صرف از آنچه دیده است بر جای بگذارد.

کتاب با همین نگاه برای تمامی مخاطبانی که این سفر را تجربه کرده یا نکرده باشند جذاب و خواندنی است. نکته دیگر درباره این متن دور شدن آن از اطناب و تفسیر و توصیف‌های بی‌جا و یا به شدت عاطفی و مصنوعی در کتاب است. مقصودی در کتاب خود به خوبی تصویری جذاب از خود روایت کرده است، خودی که به فکر این سفر نبوده و برای آن نیت و طلبی در مشهد مقدس می‌کند و دعایش در نهایت مستجاب می‌شود و او راهی سفر. این کتاب از این منظر و برای ردیابی لایه‌های معرفتی پیچیده در تار و پودش نیز اثری در خور توجه و خواندنی است و می‌تواند برای مخاطبش ره‌توشه‌ای از این جنس نیز مهیا کند.

مقصودی در باره این کتاب می‌گوید: « اینکه چقدر طالب و تشنه پیادهروی کربلا بودم باید بگویم؛ صفر از بیست. خداوکیلی من همیشه از این سفر برائت مثبت میجستم، به نظرم سخت و طاقت‌فرسا بود و سختیاش شیرینی زیارت و شوق یافتن حقیقت را کمرنگ میکرد و از همه مهمتر اِلمانهایی مانند نظافت اعم از دستشویی و حمام پا روی خط قرمزهای من میگذاشت و موانع فکری بیشتری را میساخت. در این موقعیت کائنات بیطرف نمی‌نشیند تا تو فقط شنونده حرفهای رفقایت از سفر سالهای قبلشان باشی، از اضطراب و دلهره عادت ماهانهای که از مُحرم کابوسشان می‌شود و آرزوی حبس حیضشان را در آینده معدوم پیاده‌روی دارند. از بچه‌ای که در شکم دارند و می‌خواهند مثل بچۀ اولشان در رحم، جاده نجف - کربلا را تلاوت کند و با قرائت جزء به جزئش در ماه ششم بارداری ختم قرآنی کند. خداوند بالاخره تو را به سمت قضاوت‌های درونت پرت میکند، اینکه بدون آگاهی، ازشان بخواهی چیزی را که همیشه میشنیدی و از کنارش سهلانگارانه رد میشدی. من شوخیشوخی در دهه اول صفر در صحن اسماعیل طلای امام رضا(ع) موقع طلوع آفتاب، پشت صف خادمین جارو به دست، هم‌زمان با طلبِ کربلاء جمعیت، من نیز کربلا خواستم و خیلی جدی برآورده شد. که مرام و رسمشان بالیدن است و تجلی کرم. »

کتاب «بکه» اثر دیگر تالیفی نرگس مقصودی است.